✍احسان پارسا
روز گذشته خبری مبنی بر غرق شدن یک جوان اصفهانی در دریاچه گهر دلمان را به درد آورد و دهها سئوال تکراری را بر ذهنمان جاری ساخت .
سالهاست که در روزهای نزدیک به نیمه ی خرداد
جلسه ای نمایشی با عنوان ساماندهی دریاچه گهر منعقد و مصوباتی بی پایه و
غیر عملی از آن جلسه استخراج میشود که نه بو دارد و
نه خاصیت ، نه مجری دارد نه اجرا میشود .
سال گذشته که مدیر کل جوان محیط زیست بر کرسی محیط زبست استان تکیه زد بارها و بارها موارد فنی را به ایشان متذکر شدیم و طبق تجربه سالیان دراز چالشهای پیش روی گهر و راه های برون رفت از آن را بیان نمودیم .
بارها تذکر دادیم که با روند فعلی قطعآ مرگ دریاچه گهر به سان دریاچه گهر کوچک موضوعی قریب الوقوع خواهد بود .
بارها هشدار دادیم تا زمانی که جاده غیر قانونی الیگودرز به دریاچه گهر مسدود نشود هر چه در هاون میکوبید آب است و راه به جایی نمی برید و دو سال پیاپی ایشان با قول محکم و وعده مطمئن اعلام کرد که قطعآ مانع این تخلف و قانون شکنی خواهد شد و از چند ماه قبل مقرر شد این دروازه ی بی در و پیکر ، این جاده ی فاقد امنیت و این مسیر عاری از هر گونه امکانات امداد و نجات مسدود شود ، اما دریغ و صد دریغ
اینکه یک نفر در دریاچه ای کوهستانی مثل گهر غرق شود موضوعی قابل پیش بینی و اداراک است اما نکته ای که برای هیچ کس قابل چشم پوشی نیست خودداری مدیر کل محترم و بسیاری از مدیران استانی برای ساماندهی وضع نابسامان و هَردَمبیل گهر بعنوان مرکز ثقل اکوتوریسم استانیست .
اینکه یک نماینده پر قدرت و پر نفوذ مثل خدابخشی از همه ی ظرفیت خود در جهت ورود گردشگر از الیگودرز بهره میبرد جای سئوال دارد .
اینکه چرا و به چه علت مدیر کل سازمان محیط زیست بر خلاف قانون رسمی و مدون مناطق حفاظت شده حاضر به حفظ و پاسداری از مرز منطقه ی تحت نفوذ خود نیست جای بسی سئوال دارد .
اینها همه دردهاییست که هزاران بار گفته ایم و گوش شنوایی ندیدیم
بدون دیدگاه